جشن تیرگان

تیرگان جشنی است که هر سال برای گرامی داشت ” تیشتر” که ستاره باران آور درفرهنگ ایران باستان است، برگزار می‌شود. روایت شده که در این روز آرش کمانگیر بالای کوه دماوند رفته، تیر معروفش را پرتاب نموده و تیر بعد از طی کرن کوه دشت در کنار رودخانه «جیحون» بر تنه درخت گردویی نشسته است. از آن پس آنجا را مرز ایران و توران تعیین کرده‌اند و هر سال به یادش جشن می گیرند.
آب در جشن تیرگان اهمیت زیادی دارد و به همین خاطر است که این جشن معمولا در کنار رودخانه و چشمه برپا می‌شود. یکی از رسومات جالب این جشن، مراسم آب پاشان است که مردم به یاد فرشته تیشتر( فرشته باران) و به خاطر گرمای هوا همدیگر را به واسطه آب پاشیدن خنک می‌کنند، صدای خنده‌ها در هوا بلند می‌شود و برای لحظاتی گرمای تابستان از یاد می‌رود.

جشن تیرگان

البته که روایت ها در حول و حوش تیرگان به همینجا ختم نمی‌شود. چنان که ابوریحان بیرونی در کتاب  «آثار الباقیه» نوشته، تیرگان روز بزرگداشت نویسندگان در دوره باستان بوده و بنا به روایتی دیگر، در آن روز کیخسرو شاه ایران، بعد از شستشوی خود در چشمه‌ ناپدید شده است.

 

شرح زندگی نامه

روز بزرگداشت حکیم عم خیام ابوالفتح عمر ابن ابراهيم، مشهور به حکيم عمر خيام، فيلسوف، رياضی دان، ستاره شناس و شاعر قرن پنجم هجری قمري/ قرن دوازدهم ميلادی است. او در زامياد (بيست و هشتم ) ارديبهشت 427 هجري در نيشابور زاده شد. وی پس از طی تحصیلات در حوزه ای مختلف در رشته ریاضیات و نجوم تبحر خاصی یافت و در این حوزه شیوه های خاصی را در حل مسایل مختلف ابداع کرد. حکیم عمر خیام به دلیل تبحر و دانش عظیمی که در این دو علم بدست آورده بود، ملکشاه سلجوقی او را به سوی در بار فراخواند و وی را در صدر نشاند.

حکیم عمر خیام بنا به در خواست ملکشاه رصدخانه ملکشاهی را ساخت و در صدد اصلاح تقویم موجود بر آمد. تقویم جلالی او که امروزه در میان ایرانیان رواج دارد از چنان اعتباری بر خوردار است که تا کنون کمتر به آن ایراد وارد شده است.

آثار

حکیم عمر خیام تنها به این امر مبادرت نورزید و از خود آثار گران بهایی در حوزه های مختلف علمی به جای نهاده است که از میان آنها می توان به رساله فی شرح ما اشکال من مصادرات اقلیدس، رساله فی ابراهین علی المسائل الجبر و المقابله، میزان الحکم رساله الکون و التکلیف، الجواب عم ثلاث مسائل اضیاء العقلی، رساله فی الوجود، رساله فی کلیه الوجود، نوروزنامه و کتاب الزیج المکشاهی اشاره کرد. کتاب جبر و مقابله خیام با تلاش دانش پژوهان ایرانی در سال 1742 در یکی از کتابخانه های لیدن یافته شد. این کتاب در 1815 توسط تنی چند از دانشمندان فرانسوی ترجمه و منتشر شد.

حکیم عمر خیام را امروزه بیشتر به دلیل اشعارش می شناسند. این دانشمند بر جسته جهان اسلام در سال ۵۱۷ هجری قمری چشم از جهان فرو بست.

دارنده چو ترکیب و طبایع آراست               از بهر چه او فکندش اندر کم و کاست؟

گر نیک آمد، فکندن از بهر چه بود؟            ور نیک نیامد این صور، عیب که راست؟

فردوسی

نام و شهرت فردوسی در همه جای جهان شناخته شده و ستوده شده است .شاهنامه ی او به بسیاری از زبان ها ی زنده جهان برگردانده شده است .در ایران روز 25 اردیبهشت به نام روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی نامگذاری شده است به طوریکه هر سال در این روز آیین ها و مراسم های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در بیشتر نهاد ها برگزار می شود.

خلاصه ای از شرح زندگی فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی” شاعر معاصر و سخن‌سرای ایرانی و سراینده ی شاهنامه، در سال 329 هجری در “طبران” طوس به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد. همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد. چنان که از گفته خود او بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده و پس از یافتن نسخه اصلی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرده است.

فردوسی در سال 370 یا 371، به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار، هم خود او ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم برخی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند، او را یاری می کردند. ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالها، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد. شاهنامه نه تنها بزرگترین و پرمایه ترین مجموعه شعر به جا مانده از عهد سامانی و غزنوی است، بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی به شمار می رود. فردوسی طبع لطیفی داشت، سخنش از طعنه، هجو، دروغ و چاپلوسی به دور بود و تا جایی که می توانست از به کار بردن کلمه های غیر اخلاقی خودداری می کرد.

چه خوش گفت فردوسی پاکزاد       که رحمت برآن تربت پاک باد
بیا تا جهان را به بد نسپریم           به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار            همان به که نیکی بود یادگار